فیلم نرمی
لورنزو که از بیمارستان به خانه برگشته است، پس از یک حمله قلبی، در حال بالا رفتن به آپارتمان خود در طبقه بالا در ناپل است که با میکلا ملاقات میکند. زن جوان و جذاب که به تازگی به آپارتمان روبرو نقل مکان کرده، کلیدهایش را فراموش کرده و در بیرون قفل شده است. وکیل بازنشستهای که به طور معمول از بقیه جهان جدا زندگی میکند، باید او را به حال خود رها کند، اما تحت تأثیر جذابیت خودجوش او نرم میشود. او به او کمک میکند و نه تنها با او بلکه با شوهرش فابیو و دو فرزندشان دوست میشود. برای یک بار، انسانستیز خود اعلام شده به نظر میرسد که احساس همدلی فراموش شده را تجربه میکند.