فیلم ویدیو آهسته
جانگ-بو یک پسر عادی بود به جز استعداد خاصش؛ او میتوانست هر چیز متحرکی را مانند یک ویدیو با حرکت آهسته ببیند. وقتی دوستانش او را با لقب «چشمهای هیولا» مسخره کردند، او تصمیم گرفت در خانه بماند و بیرون نرود. تلویزیون تنها دوست او بود. زمان میگذرد و حالا جانگ-بو بزرگ شده و در مرکز کنترل دوربینهای مدار بسته کار میکند که بهترین شغل برای اوست. وقتی او زندگی مردم را از طریق دوربین میبیند، احساس میکند که در حال به اشتراک گذاشتن زندگی عادی آنهاست که هرگز نداشته است. این شغل جدید قلب او را به روی دنیا باز میکند و جانگ-بو شروع به دوستی با برخی از افراد خارج از مرکز کنترل میکند. با دوستان عزیزش حس خود را پیدا میکند و در نهایت تصمیم میگیرد به دختری که مدتها عاشقش بوده از طریق دوربین مدار بسته پیشنهاد ازدواج بدهد.