فیلم رودرنگی
در دهه 1940، بیم رائو دیشموک، یک پادشاه بیرحم و زنباره، بر رودرنگی حکومت میکند و مردم محلی را همچون بردههای خود میداند. یک روز بیم رائو با زنی به نام رودرنگی روبرو میشود و به زیبایی او دل میبازد. بیم رائو به شدت میخواهد با رودرنگی رابطه جنسی برقرار کند و برای برآورده کردن شهوت خود، یک روستای کامل از رودرنگی را تحت فشار قرار میدهد.