فیلم اولین برف تابستان
الکساندر در یک خانه کوچک با مادربزرگ مهربانش بزرگ میشود. به منظور جلوگیری از سرنوشت پدرش، در روز دهمین سالگرد تولدش، به او قول میدهد که هرگز عاشق نخواهد شد. هر یکشنبه، الکساندر به دیدن پدرش میرود که پس از مرگ مادر الکساندر، به زندگی در سیستم مترو وین پناه برده است. به عنوان یک جوان بزرگسال، الکساندر میخواهد به پدرش نزدیکتر شود و تصمیم میگیرد در یک دفتر گمشده و پیدا کار کند. در اینجا است که او با کارو (ورنا آلتنبرگر) زیبا و پرجنب و جوش در فروشگاه کلاه مترویش آشنا میشود. اگرچه الکساندر قبلاً به خوبی در برابر عشق مقاومت کرده است، اما اکنون عهد خودساختهاش تبدیل به قولی دشوار برای حفظ میشود.