فیلم مرا دوباره صدا کن
گریس پس از تشییع جنازه شوهرش، جورج، به خانه برمیگردد و دخترش، لوسی، او را همراهی میکند. مادر و دختر با یکدیگر دچار تنش میشوند و این باعث میشود گریس تلاش کند تا در تنهایی سوگواری کند. با یادآوری خاطرات روزهای خوش، او شروع به پاکسازی خانه - و خود - از وسایل پزشکی مرد بیمار میکند که از او مراقبت کرده بود. او تماسهای دخترش را نادیده میگیرد و به طور بینظم پاکسازی نشانههای دنیوی جورج را فراتر از آنچه میتواند تحمل کند، ادامه میدهد. با مواجهه با اشتباهش، او باید انتخاب کند - یا به مسیر ویرانگر خود ادامه دهد یا برای کمک به دخترش مراجعه کند.