فیلم میلوکرزه: یک داستان عاشقانه
سه داستان عشق که از طریق داستانهای رنگارنگ و مسحورکننده روایت میشوند. وقتی اوورنیلی ورنلیگاره، مو قرمز پلاتینی، فقط یک پسر بچه بود، در پارک عاشق شد. او با میلوکرزه، که فوقالعاده زیبا بود، یک جعبه آبمیوه را به اشتراک گذاشت و او را به خانهاش برد تا با گربهاش، وراندولا گورگونزولا، آشنا کند و او را دوستدخترش کرد تا اینکه زیبایی بیثبات او را ترک کرد و او با درپوش یک قابلمه که روی زمین پیدا کرده بود، جای خالی قلبش را پر کرد. این تنها آغاز داستان اوست اما پایان دلشکستگیاش نیست. میلوکرزه: یک داستان عاشقانه، یک آنتولوژی با طعم آبنبات از عشقهای ناامیدکننده است و قربانیان زیادی دارد.