فیلم پرنس برفی
سوتا، پسر 10 ساله، در یک روستای برفی کوچک با پدربزرگش و سگی به نام چیبی زندگی میکند. آنها در فقر شدیدی زندگی میکنند به طوری که سوتا حتی نمیتواند به مدرسه برود، اما با وجود سختیها، او هرگز احساس بدی نسبت به دیگران ندارد و رویای خود برای تبدیل شدن به یک نقاش را زنده نگه میدارد. او از کودکی با سایو، دختری از یک خانواده ثروتمند، دوست است، با وجود تفاوتهای اجتماعی که پدر سایو نسبت به آن احساس ناخوشایندی دارد. با وجود چالشهایی که با آن مواجه است، سوتا موفق میشود یک نقاشی را کامل کند که آرزو دارد به سایو هدیه دهد. او و چیبی در یک شب برفی به سمت خانه سایو میروند و متوجه میشوند که انبار پدرش در حال سوختن است... آنچه برای سوتا و چیبی انتظار میکشد به آرامی یادآور میشود که خوشبختی واقعی همیشه در قلب شما وجود دارد.