فیلم دامادی از یک آژانس امنیتی
خطاب النگاری یک تاجر بیوه است که دخترش حبیبه را دوست دارد و سعی میکند مردان را از او دور نگه دارد. افسر طارق، جوانی تقریباً کامل، که به دخترش پیشنهاد ازدواج میدهد، قبلاً به او کمک کرده است زمانی که در موقعیت awkward با یکی از دوستان زن خود گرفتار شده بود. با این حال، خطاب هنوز میخواهد ازدواج دخترش را خراب کند و موانعی در مسیر آنها قرار میدهد. حبیبه اصرار میکند و او موافقت میکند. برای ماه عسل، آنها تصمیم میگیرند به یک جزیره دورافتاده بروند. با رسیدن به آنجا، متوجه میشوند که خطاب با برنامههای احمقانهاش برای دور نگه داشتن آنها در انتظارشان است. انشراح، مادر طارق، به آنها کمک میکند. حبیبه زایمان میکند و خطاب با انشراح ازدواج میکند. داستان تکرار میشود و خطاب نمیتواند از محافظت بیش از حد از نوه عزیزش خودداری کند.