فیلم عشق به آرامی میآید
مارتى، زن پیشگام نوزده ساله، به تازگی ازدواج کرده است. او با شوهرش کلم به غرب میرود و امیدوار است زندگی جدیدی را آغاز کند. اما کلم به طور غیرمنتظرهای میمیرد و مارتى خود را تنها مییابد و دو ماه باردار است. بیوهاى به نام کلارک به او پیشنهاد ازدواجی راحت میدهد: او به غذا و پول نیاز دارد و او به کسی نیاز دارد که از دخترش میسی مراقبت کند. او این پیشنهاد را به عنوان یک راهحل موقتی میپذیرد.