در چین قرن هفدهم، زامبی‌ها و خون‌آشام‌ها در سرزمین‌ها پرسه می‌زدند و بر روی بی‌خبران تغذیه می‌کردند. گروهی از هنرمندان رزمی / شکارچیان خون‌آشام به استخدام یک پیرمرد بسیار ثروتمند و بسیار دیوانه درمی‌آیند که همه‌ی بستگانش را در موم نگه‌داشته و دفن نکرده است. ظاهراً این سنت خانواده‌اش است. بنابراین، داشتن نسل‌های زامبی بالقوه در زیرزمین ممکن است بهترین ایده نباشد، اما برای رقصیدن به دو نفر نیاز است. در این مورد، یک دزد می‌خواهد گنج پیرمرد را بدزدد و یک زامبی‌گیر استخدام می‌کند تا بستگان مومی شده را دوباره زنده کند تا به عمارت نفوذ کند و گنج را بدزدد. نوبت شکارچیان خون‌آشام است که روز (یا شب) را نجات دهند.