فیلم جریان دریا
هلنا، همسر دکوراتور برونو، زنی ناراضی از بیهودگی زندگی اجتماعی است. او رابطهاش با دوستپسر سابقش، کلاویس، را دوباره زنده میکند و با دیدن نمونههای کمتر خوشبخت، متوجه میشود که مبارزه برای خوشبختی چقدر دشوار است. پس از نجات از دریاهای طوفانی در ساحل، هلنا خود را در تسخیر ترس معنوی مییابد. در شب سال نو، در حالی که مردم به جشن ایمنجا میپردازند، هلنا و برونو مهمانی مجللی برگزار میکنند. کارمندشان، لوئیز، به عنوان مظنون در مرگ زنی که در ساحل پیدا شده، دستگیر میشود. پس از بروز اختلاف با شوهرش، هلنا مهمانی را ترک کرده و خود را به دریا میاندازد. او توسط پیروان امباندا نجات مییابد و به وسیله برونو که سعی در تسکین او دارد، مورد استقبال قرار میگیرد.