فیلم ابرهای سرگردان
ایلونا که همیشه چهرهای بیاحساس دارد، شغل خود را به عنوان میزبان رستوران از دست میدهد و شوهرش، لوری، که راننده ترامواست، نیز بیکار میشود. آنها باید به خیابانهای هلسینکی بروند و با سختیها و تحقیرها در جستجوی بقا روبرو شوند، در حالی که یک پرتو امید آنها را در این تاریکی هدایت میکند.