فیلم زامبی و قطار ارواح
آنتی "زامبی" آوتیوماآ دو کار را خوب انجام میدهد: نواختن گیتار بیس و نوشیدن. پس از چند ماه خوابیدن در خیابانهای استانبول، او به هلسینکی بازمیگردد جایی که به خدمت سربازی فراخوانده میشود اما به دلیل مشکلات روانی پس از افزودن تینر به سوپ افسران، از خدمت معاف میشود. زامبی با چشمان خوابآلود در آپارتمانی نزدیک خانه والدینش زندگی میکند، جایی که پدر بیکار و تنهاش از بیماری قلبی رنج میبرد. دوست دخترش مارجو با یک آرایشگر رابطه برقرار کرده اما دوباره به زامبی برمیگردد. دوستش هری او را به عنوان دستیار برای گروهش "هری و مولهفاکرز" استخدام میکند و سپس فرصتی به او به عنوان نوازنده بیس میدهد. او دخترش را دارد و یک کنسرت، اما آیا زامبی میتواند بطری را کنار بگذارد؟