فیلم تیزاب
ماهش دشمک به نیروهای مسلح کشور پیوسته است تا به طور صادقانه و میهنپرستانه به کشور خدمت کند. در دوران دانشگاه، او با همکلاسیاش، موهینی، درگیر میشود. یک شرطبندی بین دوستانش و او باعث میشود که او عاشق موهینی شود و او نیز متوجه میشود که او واقعاً عاشقش شده و او هم به او عشق میورزد. پدر موهینی الکلی است و میخواهد که موهینی به رقص و فحشا روی آورد تا بتواند روزانه الکل خود را تأمین کند. موهینی سعی میکند به ماهش پناه ببرد، اما شرایط به گونهای پیچیده میشود که ماهش دستگیر، متهم و محکوم به دوری از محدوده شهر بمبئی میشود. وقتی ماهش برمیگردد، دیگر آن ماهش صادق و میهنپرست نیست، بلکه یک گنگستر به نام مونا است که حسابهای قدیمی زیادی برای تسویه دارد.