فیلم من را شکنجه کن اما با بوسههایم بکش
وقتی مارینو به رم میرود تا در یک رویداد شرکت کند، قطعاً تصور نمیکند که با ماریسا ملاقات کند، کسی که عشق زندگیاش خواهد شد. اما وقتی عشق پیدا میشود، مسأله گسترش آن است و اینجا مشکلات آغاز میشود: ابتدا پدری که با آن مخالف است؛ سپس، پس از مرگ پدرش، شایعاتی که مارینو را وادار میکند که فکر کند ماریسا کمی خوب بوده است، به حدی که ماریسا فرار میکند. پشیمان، مارینو بینتیجه جستجو میکند و سپس، تقریباً بهطور تصادفی، دوباره او را پیدا میکند، خانم سیرسی. اما عشق هیچ مانعی را نمیپذیرد، حتی مانع یک شوهر ناشنوا و لال.