فیلم خیابان دلفین سبز
سوفی عاشق ادموند بود، اما او وقتی که والدینش او را مجبور به ازدواج با اکتاویوس ثروتمند کردند، شهر را ترک کرد. سالها بعد، ادموند با پسرش، ویلیام، بازمیگردد. دختر سوفی، مارگریت، و ویلیام عاشق هم میشوند. خواهر مارگریت، ماریان، نیز عاشق ویلیام است. تیموتی، یک نجار بیاهمیت، بهطور مخفیانه عاشق ماریان است. او در یک درگیری مردی را میکشد و ادموند به او کمک میکند تا به نیوزیلند فرار کند. ویلیام بهطور ناخواسته از نیروی دریایی فرار میکند و بهطور شرمآور به نیوزیلند میگریزد، جایی که او و تیموتی کسبوکار سودآوری را آغاز میکنند. یک شب، در حال مستی، ویلیام به اکتاویوس نامه مینویسد و خواستار دست دخترش میشود؛ اما بهدلیل مستی، خواهر اشتباهی را درخواست میکند.