سوزان میلار در یک فروشگاه بزرگ در قسمت کمربند کار می‌کند و درباره لباس‌های زیبا و زرق و برق‌هایی که هرگز نمی‌تواند داشته باشد، رویاپردازی می‌کند. مای ورثینگتون و وارن، یک جفت کلاهبردار که خود را به عنوان مادر و عموی دختری زیبا معرفی می‌کنند، وارد زندگی او می‌شوند تا میلیونرها را از پولشان جدا کنند. آنها سوزان را متقاعد می‌کنند که فرصتی برای تحقق تمام رویاهایش دارد و این سه نفر به پالم بیچ می‌روند. سوزان با جان ویلر ملاقات می‌کند که می‌گوید برای خرید یک قایق بادبانی خرید می‌کند. با این باور که او یک میلیونر است، وارن و مای قایقی را به او می‌فروشند که متعلق به آنها نیست و با ۱۵,۰۰۰ دلار پس‌انداز زندگی‌اش فرار می‌کنند. آنها به دنبال فرصت‌های بهتر، خود را به خانواده ثروتمند تود فن ویک وارد می‌کنند که به سوزان، که به عنوان "لیندا ورثینگتون" معرفی شده، علاقه‌مند می‌شود. اما جان به عنوان مهمان فن ویک ظاهر می‌شود و به "لیندا" می‌گوید، بدون اینکه بداند او بخشی از کلاهبرداری است، که یک کارآگاه به دنبال کاپیتان جعلی است که قایق را به او فروخته...