فیلم دروغگو
یوهانس ویگ زندگی تنهایی را در سندو میگذراند. او معلم مدرسه است و از آنجا که سندو به دلیل یخ زدگی از دنیای خارج جدا شده، جمعیت جزیره باید به تنهایی از خود مراقبت کند. یوهانس به طور مخفیانه به هر دو، آنهماری، دختر جوان فروشنده، و ریگمور، همسر کشاورز، علاقهمند است. در عین حال، زندگی یوهانس بسیار تاریک است و او در ابراز عشقش مشکل دارد. زندگی در جزیره با ورود هری، یک مهندس جوان که در حال درCourting آنهماری است، مختل میشود. دوستپسر آنهماری در حال حاضر در سرزمین اصلی است، به همین دلیل یوهانس مراقب عفت اوست.