فیلم آتشفشان
روت کارول، معلمی در محله پایین شرقی نیویورک، در کتابفروشی پدربزرگش با الکسیس مینسکی، بلشویک، ملاقات میکند. پس از اینکه روت به سرپرست خود درباره کودکان مدرسهای که از سوءتغذیه رنج میبرند شکایت میکند، سخنان مینسکی باعث تعلیق او میشود و او به جمع سرخها میپیوندد. در همین حال، کاپیتان ناتان لوویسون، که از آرگن بازمیگردد، توسط سرویس مخفی برای تحقیق درباره رادیکالهای نیویورک منصوب میشود. در حین بازدید از خانواده کارول برای اعلام ورود قریبالوقوع برادر روت، دیوی، که جان لوویسون را نجات داده اما پایش را از دست داده، لوویسون عاشق روت میشود. مینسکی با ناراحتی روت را متقاعد میکند که لوویسون قصد دارد او و پدربزرگش را دستگیر کند و روت با خشم درخواست میکند که لوویسون کشته شود. پس از اینکه فرماندار آلفرد ای. اسمیت قانونی را امضا میکند که نمایش پرچم سرخ را غیرقانونی میکند، بلشویکها نقشه ترور او، شهردار سیاتل و دادستان کل الکساندر پالمر را میکشند، اما دیوی به همراه سایر سربازان جلسه را به هم میزند.