هنگامی که شیواجی و خانواده اش و کل جامعه دهکده وی روزی مجبور به ترک پاکستان می شوند ، او در حالی که به هند فرار می کرد ، از مادر محبوب خود که زمانی او را پذیرفته بود ، جدا می شود.